وادی نگار

عاقبت منزل ما ما وادی خاموشان است حالیا ...

وادی نگار

عاقبت منزل ما ما وادی خاموشان است حالیا ...

۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

همت بلند

چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۱۹ ب.ظ

فردا دو تا امتحان تو یه روز دارم به فاصله یه ساعت تازه امروز هم بعد از ظهر امتحان داشتم امتحان های فردا هم صبح است هیچکدوم از استادا هم نمره امتحانات رو نزده راستش تو این شرایط بحرانی  حافظ هم هی توی ذهنم میخونه که:"بشوی اوراق اگر هم درس مایی /که درس عشق در دفتر نباشد" منم تکرار میکنم چشم حافظ جان چشم میشویم و هم درس شما میشوم ولی از ترم بعد یه امشب از اون همت های بلند مردان روزگار نصیب ما کن که فردا رو بگذرونیم از فردا شروع میکنم به شستن اوراق 

  • مکتب نرفته

رها یی

يكشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۳۳ ب.ظ
در رویاهایم همیشه یک پرستو هستم 
تنها تصویری که از آزادی به ذهن دارم تصویر پرستویی است که در باد بازی می کند گاهی مقابلش می ایستد و گاهی خود را در آن رها میکند این تصویر را در یک غروب ابری دیدم وقتی هوا سرد بود و برای بیرون رفتن از خانه دلیل محکمی نداشتم البته نیاز نبود از کسی برای رفتن اجازه بگیرم ولی از آنجا که انسان بیشتر از هرچیز در اسارت خود قرار دارد راه را بر خودم بستم تا به مانند دیوانگانی که بی دلیل در خیابان ها راه میروند نباشم 
شگفتا که انسان چقدر در برابر قضاوت خودش بی رحم است وهمانا که بزرگترین آزادی رهایی از افکار است یعنی جنون
  • مکتب نرفته

ارغوان

پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۱۷ ب.ظ

ارغوان در تمام فصل ها تو بهار هستی ارغوان تو رنگ نمیبازی همشه همین رنگی همین رنگ مست کننده  همین شراب دوستی که آدم را با خود میبرد؛ تو مستی ارغوان مرا نیز مست کردی  مرا که خرد مطلق بودم مستیت سرایت می کند  حال  هر دو مست این عالم فارغ از تمام آرزوهایمان   تمام گریه هایمان و خنده هامان در مسیری که نمیدانیم به کدام سمت می رود گام برمیداریم  و غمگین نیستیم و از تمام این لحظات خاطراتخوب داریم بدون هیچ حسادت و بغض و ریایی ارغوان بهار فصلیست که تو می آوری 

  • مکتب نرفته