وادی نگار

عاقبت منزل ما ما وادی خاموشان است حالیا ...

وادی نگار

عاقبت منزل ما ما وادی خاموشان است حالیا ...

آ مثل باران

چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۱۹ ب.ظ

هعیییییی... راستش اصلا دست ودلم به نوشتن نمیره! دلمون پوسید چشممون به آسمون خشک شد آبان هم داره تموم میشه  

پس این بارونی که عاقبت باید بزنه کی میزنه خسته شدیم  هی برگای درختا زرد میشن میمونن روشون انگار خشک شدن انگار نه انگار که پاییزه نارنجی نمیشن اصلا! ما هم شیشه هارو پاک نمیکنیم که بارون بیاد زحمت شستنشو بکشه،  دیگه این روزا از پنجره بیرون معلوم نیست خاک و غبار گرفته همه جا! مردم همه مریض شدن شغلما تلخن چون بارون نخوردن دیگه خاصیت ندارن!  از یه طرف  مریضا اون ور عاشقا حتی ما تنها ها هم خسته ایم چشمون خشک شده کی میباره پس؟

حالا سوال اینه که امید داشته باشیم یا چی؟

  • ۹۵/۰۸/۲۶
  • مکتب نرفته

نظرات (۱)

  • ابو اسفنج بلاگفانی
  • دلم بارون خواست!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی